|
وایسا دنیا... 
| ||
|
[ دوشنبه 90/3/16 ] [ 12:54 عصر ] [ Adam Barfi ]
زندگی یک قالیست.... نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی....... نقشه را اوست که تعیین کرده....... تو در این بیین فقط میبافی..... نقشه را خوب ببین، نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند..... [ پنج شنبه 90/3/12 ] [ 3:2 عصر ] [ Adam Barfi ]
شانه های من نازکترین ساقه اند زیر بار تگرگی بنام رفتنت ! بعدِ رفتنت آسمان تمام مصائب خود را بر سر من آوار میکنند !!!! وقتی برو که رفته باشم ... وقتی که آسمان و زمین هر دو خواب باشند......... [ پنج شنبه 90/3/12 ] [ 11:41 صبح ] [ Adam Barfi ]
دلم براش خیلی تنگ شده کاش میشد زودتر ببینمت...... این چندروز خیلی بهم سخت گذشت... دلم واقعا واسه روزای قشنگی که بااون و همه ی دوستای قدیمی گذشت،تنگ شده...... خیلی سخت میگذره.....سعی کردم بهشون فکر نکنم اما واقعا سخته..... [ سه شنبه 90/3/10 ] [ 7:11 عصر ] [ Adam Barfi ]
دلم هواشو کرده بگین تموم شدم من برهنه زیر بارون خراب و دربو داغون از آدما فراری از عاشقا گریزون بذار کسی نبینه غرور گریه هامو بذار کسی نفهمه غم تو خنده هامو یه دار سخت سختم یه باغ بی درختم نفرین خیس بارون سیاه روز بختم تنم داره میلرزه تو این هوای هرزه گاهی نداشتن دل به داشتنش می ارزه.... [ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:46 عصر ] [ Adam Barfi ]
آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند
[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:39 عصر ] [ Adam Barfi ]
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید:پیری برای جمعی سخن میراند. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد وگفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 6:37 عصر ] [ Adam Barfi ]
امشب به قصه دلم گوش می کنـــــــی فردا مرا چو قصه فراموش می کنــــــی ......................................... ........................... ................... ........
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی ، اینگونه شاید احساسم نمیرد [ پنج شنبه 90/3/5 ] [ 5:42 عصر ] [ Adam Barfi ]
تمام لحظه های با تو بودن خوب یادم میادواز همون بچگی.تمام سعیت رو کردی نه برام کمبود بزاری نه هیچ.تمام لحظه ها باهام بودی.همیشه راحت باهات حرف زدم،همیشه خندوندیم.تمام روزای پیش دبستانی که اومدی دنبالم،تمام احساساتت،بدون هیچ جاانداختنی همه رو یادمه،یادمه کامل چون ارزش داری که همه صحنه های با تو بودن رو فراموش نکنم.فقط میتونم بگم دوستت دارم.این چهارسال آخر واقعا زحمت کشیدی و هیچ وقت نمیتوانم جبران کنم جز اینکه برات دعا کنم و هرکاری بخوای برات بکنم.روزت مبارک
[ پنج شنبه 90/3/5 ] [ 5:2 عصر ] [ Adam Barfi ]
دلم شکسته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن.............. این چندوقته خیلی خوب آدمای دوروبرم و اونایی رو که فکر میکردم دوستم دارن رو شناختم.....اما 1نفرو که فکر میکردم خیلی بی معرفته بهم ثابت شد که اونجوری نیست و سوءتفاهمای بینمون رفع شد. تعداد دوستای صمیمیم نسبت به دوسال پیش خیلی کمتر شده..........اونا واقعا عوض شدن و همشون فراموشکار شدن....ولی من هنوز همشونو دوست دارمو خاطره های قشنگمونو فراموش نمیکنم.........خاطره های دبیرستان و راهنمایی صابرین...........چه روزای قشنگی بوووووووود [ پنج شنبه 90/3/5 ] [ 4:23 عصر ] [ Adam Barfi ]
|
درباره وبلاگ  |
