وایسا دنیا... | ||
نه آن قدر پاکم که کمکــــم کنی و نه آن قدر بدم که رهـــایم کنی … خدای من ممنون که مرا رها نمیکنی....وقتی تو هستی من احتیاج به هیچ آدمی ندارم که آخرش هم همه این آدما 1 روزی رهایم میکنند اما تو همچنان خواهی بود..... درسته ما آدما به عشق هم و به امید تو زندگی میکنیم و توی این یک سال که بیشتر از همیشه به تو نزدیک شدم...و هر روز نزدیک و نزدیکتر....و گاهــــــــی کاری کردم و دوباره دور شدم.....اما هـــــــــرکس اومد تو زندگیم جز خیر وصلاح نداشت...و هرکس هم رفت بودنش جز شر تو زندگیم نداشت و با رفتنش ارامش برگشت.... و من در اوج نا امیدی بودم یادته خدا جون؟؟دیگه فکر میکردم تو هم صدامو نمیشنوی....اما درست همون لحظه کسی از راه رسید که فقط تو میتونستی اونو برسونی...و نور امید رو توی زندگیم روشن کنی....درست در تاریکترین لحظات....خدا جــــــونـــم..........ممنـــــــــــــــــــــــــــونم....از اون شب چنان آرامشی گرفتم که احساس سبکی یک پر رو دارم.....و تا ابد فراموش نخواهم کرد....و همیشه به عشق کسانی که دوستم دارند زندگی خواهم کرد و برای بهترین بنده شدن و بهترین شیعه شدن تلاش خواهم کرد و جز رضای تو امام زمانم هیچ نمیخواهم....که زمانی که همه با من دشمن بودند تو در کنارم بودی...و حتی وقتی همه تآییدم کردند به من فهماندی کارم اشتباست..تـــــــــا به اینـــــــــــجا رسیدم...و اکنون نتیجه ی مورد قبول من تنها رضای توست وهرگز دست ازتلاش برنخواهم داشت....
[ جمعه 92/4/14 ] [ 8:26 عصر ] [ Adam Barfi ]
|
|